جدول جو
جدول جو

معنی شوی مالی - جستجوی لغت در جدول جو

شوی مالی
عمل شوی مال، کار شومال، شومالی، رجوع به شومالی شود
لغت نامه دهخدا
شوی مالی
شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد
تصویری از شوی مالی
تصویر شوی مالی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوش مالی
تصویر گوش مالی
مالیدن گوش کسی، کنایه از تنبیه و ادب کردن، گوش تابی، برای مثال چون جفا آری فرستد گوش مال / تا ز نقصان وا روی سوی کمال (مولوی - ۳۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لِ کَ / کِ)
شومال، شخصی را گویند که آهار و آش بر تار جامه ای که می بافند بمالد، (برهان)، نساج، در اصل لغت به معنی بافنده است و برخلاف اصل موضوع بمعنی شوی مال استعمال کنند، (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی)، رجوع به شومال شود
لغت نامه دهخدا
(یِ دَ)
شوهر مادر. شوهرننه. پدراندر. پدندر
لغت نامه دهخدا
فقر، نداشتن ثروت و مال، تهیدستی، ناداری:
شد ز بی مکسبی و بی مالی
ملک شه از مؤدیان خالی،
نظامی
لغت نامه دهخدا
شوی مالی، شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جانب روبروی کسی که محل طلوع آفتاب در جانب راست او قرار گیرد طرف دست چپ کسی که رو به مشرق ایستاده باشد، مقابل جنوب، بادی که از جانب شمال وزد، سمت چپ مقابل یمین. یا بلاد شمال. شهرهایی که در قسمت شمالی کره زمین یا کشوری واقع شده اند. یا قطب شمال. آن قطب از کره زمین که بمحاذات ستاره قطبی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اور مالی
تصویر اور مالی
یونانی شاه انگبین (دهن العسل تازی)
فرهنگ لغت هوشیار
مالیدن پوز (چنانکه سگ برای صاحب خود)، تنبیه کسی بوسیله دشنام کتک یا جریمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومالی
تصویر شومالی
شغل و عمل کسی که پارچه را آهار میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
مشعل
فرهنگ گویش مازندرانی